اسناد و مدارک صحيفه سجاديه
نويسنده:محمد حسين باقري
صحيفهاي كه اكنون در دست ما است سندش به بهاء الشرف ميرسد. وي در سال 516هـ در ماه ربيع الاول اين دعاها را به سندي كه در اول صحيفه نقل شده دريافت كرده است؛ البته صحيفه سالها قبل از بهاء الشرف معروف بود چنان كه نجاشي در ذيل ترجمه «متوكل بن عمير بن المتوكل» نوشته است:[1] روايت شده از يحيي بن زيد دعاي صحيفه خبر داد به ما حسين بن عبيدالله از برادر زادة طاهر و او از محمدبن مطهر و او از پدرش و او از عميربن متوكل و او از پدرش متوكل و او از يحيي بن زيد خبر داد ما را به دعاي صحيفه... بيترديد نجاشي قبل از بهاء الشرف ميزيست و در سال 450هـ. وفات يافت.
همچنين علامه مجلسي (ره) از نسخهاي از صحيفه ياد ميكند كه به سال 333 ق مربوط است و چنين آمده است كه: به تحقيق يافتم در نسخه قديمي از صحيفه سجاديه... و همانا تاريخ كتابت اين صحيفه سال 333 ق بود...[2] شايان ذكر است كه صحيفه سجاديه به بررسي سندي نياز ندارد، چون بسياري از علما ادعاي تواتر آن را كردهاند، از مطالعه اعجازاتي كه براي نقل صحيفه سجاديه به ثبت رسيده است چنان برميآيد كه اين كتاب به بررسي سندي نياز ندارد و متواتر است مرحوم سيد صدر ميفرمايد صحيفه كامله سجاديه كه موصوف به زبور آل محمد است... و آن مانند قرآن مجيد از متواترات است نزد هر فرقة اسلامي و به آن افتخار ميكنند.[3]
ناگفته نماند كه اگر به سندي كه در مقدمه صحيفه ذكر شده اكتفا كنيم، از شرايط حجيت و اتقان برخوردار نيست؛ زيرا: اولاً: از سيد نجم الدين بهاء الشرف، كه در اول سند آمده، در كتابهاي رجالي ذكري به ميان نيامده است، همچنين از «عكبري» و «عبدالله بن عمير بن الخطاب» نيز در كتابهاي رجالي ياد نشده است.
ثانياً: اگرچه در كتب رجالي از ابوالمفضل ياد شده است؛ اما بيشتر او را تضعيف كردهاند.[4] نجاشي در مورد وي ميگويد: كه اكثر بزرگان اصحاب ما او را تضعيف كردهاند. ثالثاً: در رجال نجاشي آمده است كه متوكل بن عميربن المتوكل صحيفه را از يحيي بن زيد نقل كرده در حالي كه در مقدمه صحيفه ميخوانيم: عمير از پدرش متوكل نقل كرده است و اين متوكل توفيق نشده است.
رابعاً: اخبار شيخ سعيد ابو عبدالله... در سال پانصد و شانزده بوده است و عبدالله بن عمر كه در سند آمده، صحيفه را در سال دويست و شصت و پنج (265) نقل كرده است تنها سه راوي (ابومنصور و عكبري و ابوالمفضل و شريف ابوعبدالله) واسطه اين دو نفر شمرده ميشوند. بعيد به نظر ميرسد كه در فاصله زماني بين شيخ سعيد و عبدالله بن عمر (دويست و پنجاه و يك سال) فقط سه راوي واسطه قرار گيرند مگر اين كه گفته شود اين سه راوي يكديگر را ملاقات كرده باشند و...
گويندة «حدثنا» در اول سند صحيفه چه كسي است؟
چنان كه مرحوم الهي قمشهاي در مقدمه ترجمة خود بر صحيفه آورده و همچنين در رياض السالكين ديده ميشود در اين مورد دو قول وجود دارد: 1. گويند حدثنا شيخ جليل القدر «حلي بن السكون» است. وي از بزرگان علماي اماميه و مورد وثوق است. اين قول منسوب به شيخ بهايي (ره) است.[5]
2. گوينده حدثنا عميد الروساء هبة الله بن حامد است كه متوفاي 609 ق است.[6]
صاحب رياض السالكين اين قول را پذيرفته است (... دلالت ميكند بر اين مطلب آن چيزي كه يافته شده به خط محقق شهيد (ره) كه نسخه او با نسخه ابن سكون معارض است...) با همة اينها صحيفه سجاديه به بررسي سندي نياز ندارد زيرا:
1. علماي اماميه بر استفاضه و بلكه تواتر آن اتفاق نظر دارند چنان كه عالم بزرگوار الهي قمشهاي ميگويد: «... علماي بزرگ اماميه ميگويند: صدور صحيفه سجاديه از امام سجاد ـ عليه السلام ـ به روايت مستفيضه بلكه قريب به تواتر است، هيچ شك و ترديدي در اين كه كلام امام است نتوان كرد» آيت الله العظمي مرعشي نجفي (ره) نزد زيديه و اسماعيليه نيز ادعاي تواتر كرده است. در همين مورد كلام علامه مجلسي و صاحب رياض السالكين قبلاً نقل گرديد.[7]
2. فصاحت و بلاغت صحيفه حاكي از آن است كه نميتواند كلام غير معصوم ـ عليه السلام ـ باشد. چنان كه «طنطاوي» مفسر قرآن وقتي آيت الله العظمي مرعشي (ره) صحيفه سجاديه را به عنوان هديه برايش ارسال ميكند، ميگويد: اين كتاب را فوق كلام مخلوق و دون كلام خالق ديدم.
شايان يادآوري است كه پس از آن، طنطاوي از آيت الله مرعشي نجفي ميپرسد: آيا تاكنون كسي از علماي اسلام شرحي بر آن (صحيفه سجاديه) نوشته است؟ آيت الله مرعشي مينويسد: «شارحيني كه ميدانسته نام بردم و كتاب رياض السالكين تأليف سيد عليخان را به ايشان تقديم كردم. معظم له در جواب نوشت كه من مصمم و آمادهام كه بر اين صحيفه گرامي شرحي بنويسم همچنين سيد محسن امين (ره) فصاحت و بلاغت و اسلوب اين صحيفه را دليلي بر صدور آن از امام معصوم ـ عليه السلام ـ دانسته و مينويسد: «بلاغت الفاظ و فصاحت صحيفه و بالا بودن مضمون صحيفه و مافيها كه بيان باشد از خضوع در برابر خداوند و حمد و ثناء او و اسلوب عجيبي كه در طلب عفو از خداوند و كرنش و توسل به او اين خود دليل محكمي است بر صحت نسبت اين كتاب و اينكه همانا اين در از آن دريا و اين گوهر از آن معدن و اين ثمر از آن شجره طيبه است.»
پس بايد گفت صحيفه سجاديه هرگز به جرح و تعديل روات نيازمند نيست، بلكه با توجه به انشاي كلام و فصاحت و اعجاز بيان، ميتوان گفت كه كلام حضرت امام سجاد ـ عليه السلام ـ است.
3. نكتة ديگري كه بر صدور صحيفه دلالت ميكند، سندهاي متعدد و اجازههاي گوناگون است. علامه مجلسي (ره) درباره طرق روايي صحيفه ميگويد: «بدان كه طرق بسيارند جداً بگونهاي كه ضبط و احاطه بر آنها مشكل است، در صورت اجازهاي كه (امير ماجد بن امير جمال الدين محمد الحسيني الدشتكي) به (مولي محمد شفيع) داده است، سند متصل ديگري وجود دارد كه قابل توجه مينمايد. ظاهراً «امير ماجد» با بيست و نه واسطه سند خود را به امام زين العابدين ـ عليه السلام ـ رسانده است.
همچنين علامه مجلسي اجازههاي متعددي در مورد صحيفه نقل كرده است. يك مورد از اين اجازهها كه قابل توجه است. اجازة روايتي است كه پدر علامه مجلسي در رويا از امام زمان ـ عليه السلام ـ دريافت كرده است.
با توجه به مطالبي كه گذشت ميتوان اطمينان پيدا كرد كه صحيفه از ناحيه امام سجاد ـ عليه السلام ـ صادر گرديده و تاكنون هيچ كسي در اين امر تشكيك نكرده است.
همچنين علامه مجلسي (ره) از نسخهاي از صحيفه ياد ميكند كه به سال 333 ق مربوط است و چنين آمده است كه: به تحقيق يافتم در نسخه قديمي از صحيفه سجاديه... و همانا تاريخ كتابت اين صحيفه سال 333 ق بود...[2] شايان ذكر است كه صحيفه سجاديه به بررسي سندي نياز ندارد، چون بسياري از علما ادعاي تواتر آن را كردهاند، از مطالعه اعجازاتي كه براي نقل صحيفه سجاديه به ثبت رسيده است چنان برميآيد كه اين كتاب به بررسي سندي نياز ندارد و متواتر است مرحوم سيد صدر ميفرمايد صحيفه كامله سجاديه كه موصوف به زبور آل محمد است... و آن مانند قرآن مجيد از متواترات است نزد هر فرقة اسلامي و به آن افتخار ميكنند.[3]
ناگفته نماند كه اگر به سندي كه در مقدمه صحيفه ذكر شده اكتفا كنيم، از شرايط حجيت و اتقان برخوردار نيست؛ زيرا: اولاً: از سيد نجم الدين بهاء الشرف، كه در اول سند آمده، در كتابهاي رجالي ذكري به ميان نيامده است، همچنين از «عكبري» و «عبدالله بن عمير بن الخطاب» نيز در كتابهاي رجالي ياد نشده است.
ثانياً: اگرچه در كتب رجالي از ابوالمفضل ياد شده است؛ اما بيشتر او را تضعيف كردهاند.[4] نجاشي در مورد وي ميگويد: كه اكثر بزرگان اصحاب ما او را تضعيف كردهاند. ثالثاً: در رجال نجاشي آمده است كه متوكل بن عميربن المتوكل صحيفه را از يحيي بن زيد نقل كرده در حالي كه در مقدمه صحيفه ميخوانيم: عمير از پدرش متوكل نقل كرده است و اين متوكل توفيق نشده است.
رابعاً: اخبار شيخ سعيد ابو عبدالله... در سال پانصد و شانزده بوده است و عبدالله بن عمر كه در سند آمده، صحيفه را در سال دويست و شصت و پنج (265) نقل كرده است تنها سه راوي (ابومنصور و عكبري و ابوالمفضل و شريف ابوعبدالله) واسطه اين دو نفر شمرده ميشوند. بعيد به نظر ميرسد كه در فاصله زماني بين شيخ سعيد و عبدالله بن عمر (دويست و پنجاه و يك سال) فقط سه راوي واسطه قرار گيرند مگر اين كه گفته شود اين سه راوي يكديگر را ملاقات كرده باشند و...
گويندة «حدثنا» در اول سند صحيفه چه كسي است؟
چنان كه مرحوم الهي قمشهاي در مقدمه ترجمة خود بر صحيفه آورده و همچنين در رياض السالكين ديده ميشود در اين مورد دو قول وجود دارد: 1. گويند حدثنا شيخ جليل القدر «حلي بن السكون» است. وي از بزرگان علماي اماميه و مورد وثوق است. اين قول منسوب به شيخ بهايي (ره) است.[5]
2. گوينده حدثنا عميد الروساء هبة الله بن حامد است كه متوفاي 609 ق است.[6]
صاحب رياض السالكين اين قول را پذيرفته است (... دلالت ميكند بر اين مطلب آن چيزي كه يافته شده به خط محقق شهيد (ره) كه نسخه او با نسخه ابن سكون معارض است...) با همة اينها صحيفه سجاديه به بررسي سندي نياز ندارد زيرا:
1. علماي اماميه بر استفاضه و بلكه تواتر آن اتفاق نظر دارند چنان كه عالم بزرگوار الهي قمشهاي ميگويد: «... علماي بزرگ اماميه ميگويند: صدور صحيفه سجاديه از امام سجاد ـ عليه السلام ـ به روايت مستفيضه بلكه قريب به تواتر است، هيچ شك و ترديدي در اين كه كلام امام است نتوان كرد» آيت الله العظمي مرعشي نجفي (ره) نزد زيديه و اسماعيليه نيز ادعاي تواتر كرده است. در همين مورد كلام علامه مجلسي و صاحب رياض السالكين قبلاً نقل گرديد.[7]
2. فصاحت و بلاغت صحيفه حاكي از آن است كه نميتواند كلام غير معصوم ـ عليه السلام ـ باشد. چنان كه «طنطاوي» مفسر قرآن وقتي آيت الله العظمي مرعشي (ره) صحيفه سجاديه را به عنوان هديه برايش ارسال ميكند، ميگويد: اين كتاب را فوق كلام مخلوق و دون كلام خالق ديدم.
شايان يادآوري است كه پس از آن، طنطاوي از آيت الله مرعشي نجفي ميپرسد: آيا تاكنون كسي از علماي اسلام شرحي بر آن (صحيفه سجاديه) نوشته است؟ آيت الله مرعشي مينويسد: «شارحيني كه ميدانسته نام بردم و كتاب رياض السالكين تأليف سيد عليخان را به ايشان تقديم كردم. معظم له در جواب نوشت كه من مصمم و آمادهام كه بر اين صحيفه گرامي شرحي بنويسم همچنين سيد محسن امين (ره) فصاحت و بلاغت و اسلوب اين صحيفه را دليلي بر صدور آن از امام معصوم ـ عليه السلام ـ دانسته و مينويسد: «بلاغت الفاظ و فصاحت صحيفه و بالا بودن مضمون صحيفه و مافيها كه بيان باشد از خضوع در برابر خداوند و حمد و ثناء او و اسلوب عجيبي كه در طلب عفو از خداوند و كرنش و توسل به او اين خود دليل محكمي است بر صحت نسبت اين كتاب و اينكه همانا اين در از آن دريا و اين گوهر از آن معدن و اين ثمر از آن شجره طيبه است.»
پس بايد گفت صحيفه سجاديه هرگز به جرح و تعديل روات نيازمند نيست، بلكه با توجه به انشاي كلام و فصاحت و اعجاز بيان، ميتوان گفت كه كلام حضرت امام سجاد ـ عليه السلام ـ است.
3. نكتة ديگري كه بر صدور صحيفه دلالت ميكند، سندهاي متعدد و اجازههاي گوناگون است. علامه مجلسي (ره) درباره طرق روايي صحيفه ميگويد: «بدان كه طرق بسيارند جداً بگونهاي كه ضبط و احاطه بر آنها مشكل است، در صورت اجازهاي كه (امير ماجد بن امير جمال الدين محمد الحسيني الدشتكي) به (مولي محمد شفيع) داده است، سند متصل ديگري وجود دارد كه قابل توجه مينمايد. ظاهراً «امير ماجد» با بيست و نه واسطه سند خود را به امام زين العابدين ـ عليه السلام ـ رسانده است.
همچنين علامه مجلسي اجازههاي متعددي در مورد صحيفه نقل كرده است. يك مورد از اين اجازهها كه قابل توجه است. اجازة روايتي است كه پدر علامه مجلسي در رويا از امام زمان ـ عليه السلام ـ دريافت كرده است.
با توجه به مطالبي كه گذشت ميتوان اطمينان پيدا كرد كه صحيفه از ناحيه امام سجاد ـ عليه السلام ـ صادر گرديده و تاكنون هيچ كسي در اين امر تشكيك نكرده است.
پی نوشت ها:
[1] . رجال نجاشي، ترجمة متوكل بن عمير بن متوكل.
[2] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 107.
[3] . تأسيس الشيعه، سيد صدر، ص 284.
[4] . رجال نجاشي، در ذيل ترجمه ابوالمفضل.
[5] . الذريعه الي مصانيف الشيعه، آقابزرگ، ج 15، ص 18.
[6] . سيد ابوالفضل حسيني، تلخيص الرياض، ص 9، پاورقي.
[7] . مقاله سيماي صحيفه سجاديه، مجله كوثر، شماره 32.